نه سال گذشت....
نه سال پیش در چنین روزهایی خداوند گل پسری به خانواده ما
عنایت کرد و اسمش شد کاوه
پسری مهربان و باهوش و کنجکاو که چشم و چراغ خانه و خانواده است
تکیه گاهی برای مادر، دوستی برای خواهر و امیدی برای پدر
لحظه لحظه ی تولدت را در کنار دوستان نفس کشیدیم و
اضطراب ها و شادی هایمان را در این خانه ی کوچکمان
به اشتراک گذاشتیم
چه روز های شاد و سرخوشی در بلاگستان داشتیم و
چه دوستان خوبی برای هم بودیم و هستیم.
اینجا هر ارتباطی اصالت داشت و مجازی نبود
در مقابل این دنیای مجازی فعلی، که خود خود واقعیت بود ...
مدیون بلاگستان هستم و وجود و
حضور همه شما عزیزان را قدر می دانم،
روزگار خوشی تان طولانی و غم هایتان چون رگبار بهاری گذرا باد
بفرمائید از خودتون پذیرایی کنید ...
یک تبسم کافیست!...برچسب : نویسنده : pppooonnnyyyo بازدید : 81